هر کسی یک دلبر جانانه دارد
پادکست قرارعاشقی هر کسی یک دلبر جانانه دارد
صبح است و صبا مشک فشان میگذرد
دریاب که از کوی فلان میگذرد
برخیز چه خسبی که جهان میگذرد
بوئی بستان که کاروان میگذرد
دیده را فایده آن است که دلبر بیند
ور نبیند چه بود فایده بینایی را
عاشقان را چه غم از سرزنش دشمن و دوست
یا غم دوست خورد یا غم رسوایی را
خداجون، خداوکلی اگر عشق را نمی آفریدی در دل های ما چه چیزی می خواستی بگذاری؟
الان تو فکر این هستم که اگر عاشقی تو نمی شدیم، عاشق چی می خواستیم بشیم؟