قرار عاشقی آمده ام بلکه نگاهم کنی
دانلود پادکست قرارعاشقی آمده ام بلکه نگاهم کنی
نگاه خدا
با همه ی بی سر و سامانی ام
باز به دنبال پریشانی ام
طاقت فرسودگی ام هیچ نیست
در پی ویران شدنی آنی ام
آمده ام بلکه نگاهم کنی
عاشق آن لحظه ی توفانی ام
دلخوش گرمای کسی نیستم
آماده ام تا تو بسوزانی ام
آمده ام با عطش سالها
تا تو کمی عشق بنوشانی ام
ماهی برگشته ز دریا شدم
تا که بگیری و بمیرانی ام
خوبترین حادثه می دانمت
خوبترین حادثه می دانی ام
حرف بزن ابر مرا باز کن
دیرزمانی است که بارانی ام
حرف بزن حرف بزن سالهاست
تشنه ی یک صحبت طولانی ام
ها… به کجا می کشی ام خوب من؟
ها… نکشانی به پشیمانی ام
زمانی که به عظمت آن لحظه ای فکر می کنم که تو داری نگاه مان می کنی خداجون، نگاهی از سر عشق، نگاهی از سر دوست داشتن، نگاهی از سر افتخار به این که ما بنده های خوبی برای تو بودیم!
خداجون فهمیدیم دل دادن جز برای تو حرام است! حرام!