خدای غمخوار و مددکار
↓برای دانلود پادکست صوتی پایین تر بروید↓
با که گویم غم دل، جُز تو که غمخوار منی
همه عالم اگرم پُشت کند، یار منی
دل نبندم به کسی، روی نیارم به دریتا تو رؤیای منی، تا تو مددکار منی
راهی کوی توام، قافله سالاری نیستغم نباشد، که تو خود قافله سالار منی
به چمن روی نیارم، نروم در گُلزارتو چمنزار من استیّ و، تو گُلزار منی
دردمندم، نه طبیبی، نه پرستاری هستدلخوشم، چون تو طبیب و تو پرستار منی
عاشقم، سوختهام، هیچ مددکاری نیست
تو مددکارِ منِ عاشق و دلدار منی.
چه کاری شیرین تر از عشق بازی با تو؟ چه یادی دلنشین تر از یاد تو؟ چه گفتگویی، چه هم صحبتی، چه عشقی چه لذتی بالاتر از بودن در کنار تو؟
خداجون ممنون که هستی، ممنون که همیشگی هستی.