پادکست انگیزشی دانایی عامل پیشرفت
همه مردم دنیا دوست دارند که به بهترینها برسند. آرزوهای بزرگی دارند خانهی بزرگتر ماشین بهتر روابط بهتر، سفرهای بیشتر. چرا یک عده خیلی کمی از افراد میتوانند به این موقعیتها برسند. تا حالا به این فکرکردهای. به نظر من بزرگترین مشکل جامعه ما بزرگترین درد جامعه ما ناآگاهی، جهل و عدم دانایی است یعنی اینکه من چطور میتوانم زندگی کسبوکار، سلامتی و روابطم را بهترکنم.
ما آموزش ندیدیم. ما با یک سری باورهای سمی زندگیمان را، روابط و کسبوکارمان را نابود کردیم فقط به خاطر اینکه آگاهی نداریم. یک سری از افراد هستند از نادانی ما دارند سوءاستفاده میکنند. افراد چرا آسیب میبینند چون آگاهی ندارند علمش را ندارند.اصلانمی دانند چطور در روابط برخورد کنند. نمیدانند چطور وقتی فرد یک رفتار غلطی انجام داد بهترین واکنش چه میتواند باشد.
نمیدانند وقتی همکارشان، دوستشان، همسر یا فرزندشان یا هر شخصی در دنیای بیرون شما یک رفتار اشتباهی انجام داد بهترین واکنش چه چیزی میتواند باشد. چراکه تصمیمات من و شماست که در لحظات سرنوشتساز، سرنوشت ما را میسازد. من یک واکنش بدی از همسرم، فرزندم میبینم اگر در لحظه مناسب تصمیم مناسب بگیرم واکنش مناسب داشته باشم نتیجه خیلی فرق دارد.
فرد همسرش را کتکش میزند بدوبیراه میگوید سرزنش و تحقیر میکند او نمیداند در این وضعیت بایستی چکارکند. آموزش ندیده است. یا یک سری باورهای غلطی خانواده به او دادهاند” که زندگی همین است، حق تو این است، لیاقتت این است، همهی زندگیها همین است” و فرد مقابلش نسبت به این رفتار وقیح میشود. وقتی نمیدانید که افراد یک سری حقوحقوق هم دارند متأسفانه این باورهای سمی روابطمان را به دره فرومیبرد. کسبوکار و زندگی و سلامتیشان را و آرامششان را نابود میکند. به خاطر اینکه افراد آموزش ندیدهاند.
افراد مطالعه ندارند آموزش نمیبینند مشاوره انجام نمی دهند. فکر میکنند خودشان همهچیز میدانند و از عهده زندگی شان برمیآیند. درکسبوکار وقتی فرد یک کاری را شروع میکند بهجای اینکه اول با یک فرد اهلفن درزمینهٔ آن کسب وکارمشورت کند که مشکلات آن شغل کجاست بررسی کند ان ها را از بین ببرد بعد کارش را شروع کند. ابتدا کسبوکارش را شروع میکند بعد دچار مشکل میشود. طی مسیر متوجه میشود این شغل اونی نبود که میخواست.
فرد میخواهد وارد یک رابطه شود بهجای اینکه از یک فرد آگاه بدون تعصب مشورت کند با افرادی مشاوره میکند مثل خواهر که تعصبی است یا دوست ماست که احساسی است. با یک ذهن بیمار صحبت میکند که تجربیات خودش را واقعیت زندگی میداند. بعد میرود با یک دنیا باور سمی برمیگردد.
بهتر نیست از این آگاهیهای سطحی دست برداریم. بهترنیست اگر قراراست کاری شروع کنیم حرفهای این کار را انجام دهیم. اگر میخواهیم وارد یک رابطه شویم حرفهای وارد رابطه شویم. برای خودتان ارزش قائل باشید. کتاب بخوانید، مشاوره بروید. برای تصمیمات بزرگ زندگیتان ارزش قائل شوید که درنهایت خدا را سرزنش نکنید. تصمیمات من و شماست که زندگی ما را میسازد. من یکی از جملاتی که واقعاً عاشقش هستم همین جمله است. تصمیمات ما است که زندگی ما را میسازد.
اگر وارد یک رابطه شدید بهشت یا جهنم شود چه با آگاهی، چه با ناآگاهی خودمان مسئول هستیم. اگر وارد یک رابطه شدیم و متوجه شدیم آن رابطه خوب نیست و برای بهتر شدنش با یک فرد آگاهی مشورت نکردیم، مطالعه نکردیم واکنشهایمان را تغییر ندادیم سالها سوختیم و ساختیم نمیتوانیم خدا را مقصر کنیم.
خودمان مسئولیم. اگر تلاشی نکردیم آموزشی ندیدیم خودمان ضربه زدیم نه جامعه. در همین وضعیت اقتصادی شغلهایی هستند که درآمد چند صدمیلیونی دارند به چشم هم نمیآید. افرادی ثروتمند میشوند که ذهنی ثروتمند داشته باشند باورهای درستی داشته باشند نه ذهن بیمار نه باور مسموم.
من وقتی نگاهم به پول بد هست. باورهای پولساز من بد هست هر شغلی که دست بزنم ورشکست میشوم. من نگاهم به انسانها بد هست. با این باورهای سمی که شما داری وارد هر رابطهای شوی شکست میخوری چون باورت این است که انسانها قابلاعتماد نیستند. باورت این است نمیتوانی به کسی تکیه کنی، عشق حقیقی وجود ندارد. درنتیجه جهان آیینه باورهای من و شماست. باورت تلخ است نتیجهی این باور وارد زندگیات میشود. پس بهتراست از امروز بزرگترین شعار تو دانایی باشد و بعد توانایی.
تو وقتی به دانایی برسی که یک سری حقوحقوق داری، وقتی به دانایی برسی که میتوانی وضعیت زندگیات را برخلاف تمام بذرهایی که در کودکی در ذهن تو کاشتند که “تو توانایی نداری، تو هیچی نمیشوی ” این بذرها را دور بریز. ذهنت را مثل سایر افراد موفق دنیاست فقط کافی است قدر خودت را بدانی و درک کنی. وضعیت زندگیات را تغییر بده.
این برچسبهای سمی که “زندگیات همین است” را دور بریز. لیاقت تو بیشتر از اینهاست. به قول اینشتین اگر تواناییهای ذهنتان را متوجه میشدی شگفتزده میشدی. باور نمیکنی تو با این ذهنت میتوانی کل دنیای بیرونت را تغییر بدهی. از امروز دنبال آگاهی باش و دانایی باش. سپس که به دانایی رسیدی دنبال توانایی باش.
فکر نکنید که شما ازعهده اش برنمیآیید. هیچچیزی نیست که شما بخواهید و با تمام وجودتان دنبالش نروید به آن خواسته نرسید. مگر اینکه این باورداشته باشید که شما نمیرسید، از عهده اش برنمیآیی، تو لیاقتش نداری، به خودتان بیائید.
اگر در روابطت مشکلداری با یک فرد آگاهی مشورت کن. مادرشما زندگی خودش را واقعیت زندگی میداند. اگر تجربه خوبی نداشته باشد به زندگی مشترک و باورهایی که دارد به تو میدهد باورهای سمی است چون اگر باورهایش درست بود زندگیاش خوب بود. دوست تو که ورشکست شده نمیتواند در حوزه اقتصادی تو را راهنمایی کند. دقت کنید از چه کسی راهنمایی میگیرید .
قدر خودتان را بدانید شروع کنید به دانایی از نادانی دستبردارید. نادانی و ناآگاهی در روابط را کنار بگذارید و شروع کنید به آگاهی جمعکردن. برای شروع زندگی بهتر هزاران کتاب و آموزش خوب است که وقتی تو آماده شوی بهقولمعروف وقتی دانشجو آماده شود استاد از راه میرسد. قدر خودت را بدان. آماده آگاهیهای جدید باش و یک زندگی بساز که آینده تو هیچ شباهتی به گذشتهات نداشته باشد. برای ساختن زندگی ایده آل تلاش کن مطمئن باش دستان پرقدرت خدا را در مسیر میبینید.
دانلود پادکست انگیزشی دانایی عامل پیشرفت