آیا تاکنون برایتان پیش آمده است که برنامه های زیادی برای خود داشته باشید، آرزوهای دور و درازی در سر بپرورانید، تلاش کنید، اما به اهداف دلخواه نرسید؟ اگر به نتایجی که می خواهید و یا باید برسید دست نمی یابید احتمالاً مشکل شما مربوط به روند افکار شماست.
شاید بپرسید:« من در مورد بعضی مسائل وسواس فکری زیادی به خرج می دهم در حالیکه در مورد بعضی دیگر سریع تصمیم می گیرم. آیا فرمولی برای اندیشه موثر وجود دارد؟ »
جواب من این است: بله. هر مشکلی اساساً مشکل در نوع اندیشه است. اگر به نتایج دلخواه خود نمی رسید به احتمال زیاد مشکل مربوط به روند افکار شما می باشد. برای تغییر نتایج باید بخواهید طرز فکر خود را تغییر دهید.
از نظر من موقع تصمیم گیری شما سه نوع فکر در سر دارید: اندیشه بدون هیچ بهانه، اندیشه با تمرکز بر راه حل ها و اندیشه طولانی مدت. یعنی موقع تصمیم گیری سعی کنید بهانه ها را کنار بگذارید و به هر نحوی که شده تصمیم درستی اتخاذ کنید؛ یا به راه حل مسائل و مشکلات و یا موانع احتمالی بیندیشد؛ یا اینکه مدام در حال تفکر در مورد موضوعی باشید، تفکری که جز هدر دادن وقت و انرژی شما هیچ سودی ندارد. از منفی نگری اجتناب کنید.
افکار منفی درست به اندازه افکار مثبت ذهن شما را اشغال می کنند و آن را آلوده می سازند.
اگر می خواهید روند افکار خود را کنترل کنید و از این وسواس فکری زیاد که بیشتر از آنکه شما را به پیش ببرد مانع شما می شود و روند تصمیم گیری و اقدام و عمل شما را کند می کند رهایی یابید باید راه هایی را یاد بگیرید تا بتوانید افکار خود را بهبود بخشید و با هدایت صحیح آنها جاده موفقیت را با سرعت بیشتر و کیفیت بهتری بپیمایید.
شما می توانید با این سوالات افکار خود را بسط و گسترش دهید:
1- چگونه می توانم این کار را بکنم؟
با پرسیدن این سوال شما به نحوه انجام کار و در واقع راه حل ها مسائل و موانع موجود فکر می کنید. با تمرکز بیشتر بر یافتن راه حل ها افکار شما مسیر هدفمندی پیدا می کند و به جای اینکه مدام به مسأله تان فکر کنید و احساس تان را بد کنید و ذهن تان را مشوش نمایید به راه حل های مختلف فکر کنید، آنها را بررسی نمایید و بهترین گزینه را انتخاب کنید تا به نتیجه دلخواه برسید.
2- چه کسی جز من با این مساله درگیر است؟
شاید افراد بسیاری باشند که مشکلی مشابه شما داشته باشند و آنها هم درگیر مسائلی باشند که شما هستید، اما با هدایت درست افکار مدیریت بهتری بر مساله دارند. هرگز نگویید این افراد توانایی های خاصی دارند یا موقعیت شان با شما متفاوت است یا مزیتی بر شما دارند، بلکه باید بدانید که آنها با درست فکر کردن راه حل های بهتری یافته اند، و یافتن راه حل مشکلات به آنها انرژی مضاعفی برای رویارویی با مسائل داده است.
به جای مقایسه سعی کنید با اینگونه افراد ارتباط برقرار کنید و از آنها بپرسید چگونه از پس این مساله بر آمده اند. نکات مثبت را یاد بگیرید و با توجه به شرایط خود از آنها الگو برداری کنید.
3- باید چه منابعی داشته باشم تا با این مساله به طور موثرتری برخورد کنم؟
ببینید برای کنترل این وضعیت باید به چه منابع و امکاناتی دسترسی داشته باشید. چه چیزی می تواند در برخورد با مسأله موجود به شما کمک بیشتری بکند؟ چه کاری می تواند ذهن شما را برای پیدا کردن راه حل بهتر کمک کند؟ شاید نیاز به کمی استراحت دارید؛ شاید نیاز به یک مشاور خوب دارید، کسی که به شما کمک کند به افکار خود نظم بدهید؛ شاید بهتر است به دنبال برنامه ای برای تغییر روحیه خود باشید و با انجام آن به نشاط و انرژی دست یابید و بتوانید با هدایت درست افکارتان منابع موثری پیدا کنید.
4- چه موانعی در سر راه من وجود دارد که باید از قبل آنها را برطرف کنم؟
گاهی در مسیر اهداف شما موانعی وجود دارد. برای اینکه مساله ای را حل کنید و یا به هدفی دست یابید علاوه بر تصمیم گیری درست و شناخت مقصد باید موانعی را که سر راه شما وجود خواهد داشت بشناسید. به موانع احتمالی فکر کنید و برای آنها برنامه داشته باشید. ابتدا موانع را برطرف کنید. آنوقت می توانید با فکری آسوده تر درمورد مشکل و یا بهتر بگویم هدف خود یعنی حل مشکل فکر کنید و به نتایج دلخواه خود دست یابید.
سعی کنید به خود انرژی مثبت بدهید و از هرگونه فکر منفی دوری نمایید. افکار منفی سم روحیه شاد و ذهن پویا و قدرتمند هستند. هر فکری که مانع رسیدن شما به هدف شود باید کنار گذاشته شود. به یاد داشته باشید برای رهایی از وسواس فکری همیشه نقاط قوت را در نظر بگیرید تا ذهن قوی و افکار منسجمی داشته باشید که شما را به سوی کامیابی رهنمون شوند.