۱۵ گام جادویی در روابط خیلی موفق

قسمت اول: رهایی از حس رنجش و آزردگی

همه ما غالباً حس رنجش و آزردگی را احساس کرده‌ایم.

شاید کسی که احساسات ما را جریحه‌دار کرده است هرگز متوجه نشود که ضربه‌ای به احساسات درونی ما وارد کرده است و رابطه ای که می‌توانست به دوستی و عشق‌ورزی منتهی شود به دشمنی و رنجش و گاهی کینه‌توزی مبدل ساخته است.

رسیدن به آرامش درونی هدف غایی و مطلوب برای همه ماست اما در این میان بخشش دیگران بهترین راه برای رسیدن به این وضعیت احساسی مطلوب و دلپذیر است. اثر جادویی بخشش در روابط موفق غیرقابل انکار است.

بخشیدن دیگران در بلوغ روحی روانی بسیار مهم است و بر روابط شما اثر جادویی دارد.

گرچه تجربه شما از کسی که باعث رنجش تان شده است دردناک است، اما این چیزی بیشتر از فکر یا احساس نیست که دائم با خود می‌کشید.

احساسات رنجش، خشم و نفرت انرژی تضعیف‌کننده‌ای دارند که اگر به آن‌ها اجازه دهید در ذهن تان جا بگیرند، آرام‌آرام توان شما را از بین خواهند برد.

مهمترین اثر آزردگی و رنجش و احساسات خشم و نفرت بر زندگی و روح و روان شما اینست که برای خویش دو گور بکنید و دایم در عذاب و رنج باشید.

این مقاله در دو بخش آماده شده است که به شما کمک می کند از خشم و رنجش رها شوید و دیگران را ببخشید و خود را رها سازید.

ما به شما پانزده گام حیاتی معرفی می کنیم که برای بخشش افرادی که به شما آسیب رسانده‌اند کمک می کند. قسمت اول این مقاله شامل رهایی از رنجش و ازردگی تا رسیدن به میل به بخشش است.

این مطلب را از دست ندهید: نقش شکرگزاری در روابط موفق


در این دو مقاله پانزده گام ساده و درعین‌حال بسیار حیاتی برای ایجاد روابط موفق و التیام زخم‌ها و رهایی از رنجش را به شما ارائه می‌کنیم.

گام اول: به مرحله بعد بروید.

اولین گام جادویی این جمله است: گذشته تاریخ است. هیچ‌کدام از زخم‌های شما در دنیای واقعی وجود ندارند.

پس اجازه ندهید در ذهن تان بمانند و لحظه‌هایتان را آشفته کنند. زندگی چون نمایشنامه‌ای است که چندین پرده دارد.

بعضی از شخصیت‌ها نقش کوتاهی دارند و بعضی دیگر نقش‌های بلند. بعضی از آن‌ها شرور هستند و بعضی دیگر خوب.

وجود همه آن‌ها ضروری است. در غیر این صورت در نمایشنامه نخواهند بود. همه این‌ها را در آغوش بگیرید و به مرحله بعد بروید.

گام دوم: با خداوند پیوند برقرار کنید.

گام جادویی دوم روابط موفق اینست که با خود عهد ببندید همیشه با خداوند در ارتباط باشید، حتی وقتی‌که امور سخت به نظر می‌رسند. اگر این کار را بکنید به جسمتان اجازه می‌دهید بالاترین هماهنگی کامل را داشته باشد.

زخم‌هایتان را به خدا بسپارید و به روحتان اجازه پرواز دهید. عهد شما مبنی بر این حقیقت که شخصیت و جسمتان را باخدا پیوند می‌زنید انرژی فراوانی برای عشق و روشنایی انعکاس خواهد داد.

هر جا بروید افراد از شما پرتو معرفت خداوند را احساس خواهند کرد و به‌سادگی ناهماهنگی و بی‌نظمی و مشکلات از بین خواهند رفت.

گام سوم: با عصبانیت به خواب نروید.

درست شنیدید! گام سوم روابط خیلی موفق اینست که با عصبانیت به خواب نروید.

به همین سادگی. هر شب که می‌خوابم نمی‌گذارم وقت گران‌بهایم صرف مرور چیزهایی شود که نمی‌خواهم ضمیر ناخودآگاهم به آن‌ها بپردازد.

ترجیح می‌دهم در ضمیر ناخودآگاهم تصویری از یک فرد معنوی را حک کنم که در ذهنم وجود دارد. عبارات تأکیدی «من…هستم» را تکرار می‌کنم که در تخیل خود جا داده‌ام و به یاد می‌آورم که خواب من پر از چیزهایی خواهد بود که قبل از خواب در ذهنم داشتم؛ من آرام هستم، من راضی و خشنود هستم، من عاشق هستم و هر چیزی که با والاترین عقایدم سازگار باشد به‌سوی خود جذب می‌کنم.



این کار جزو عادات شبانه من است و همیشه در تلاشم از وسوسه‌های ترس و نارضایتی که ضمیر ناخودآگاهم به دنبال مرور آن‌هاست، خودداری کنم. به جسم خود احساسات حاصل از عبارات تأکیدی «من…هستم» را که قبلاً انجام داده‌ام القا می‌کنم و می‌دانم که به خود اجازه می‌دهم موقع خواب برنامه‌ریزی شوم و روز بعد با این آگاهی بیدار شوم که من آزاد هستم.

نویل گادارد: انسان در خواب مفاهیمی از خود را در ضمیر ناخودآگاه حک می‌کند.

گام چهارم: به‌جای سرزنش دیگران خود را بشناسید.

چهارمین گام جادویی در روابط خیلی موفق این است که بدانید اگر از رفتار دیگران ناراحت هستید بر چیزهایی که باعث آشفتگی ذهنی‌تان می‌شوند متمرکز نشوید.

به‌جای سرزنش دیگران به خاطر احساسی که دارید، انرژی خشم خود را صرف این کار کنید که بااحساستان هماهنگ شوید و آن را بپذیرید.

خودتان را نیز سرزنش نکنید. فقط اجازه دهید این تجربه آشکار شود و به خود بگویید هیچ‌کس نمی‌تواند بدون رضایت من آرامش مرا برهم زند و میل ندارید به کسی هم این اختیار را بدهید. به خودتان بگویید که می‌خواهید آزادانه عواطف تان را تجربه کنید بدون اینکه با آن‌ها برچسب «اشتباه» بزنید و آن‌ها را تعقیب کنید.

با این کار یک مهارت فردی کسب می‌کنید. خودداری از سرزنش و دوری از میل به شناخت دیگران مهم هستند. به‌جای این کار بر شناخت خود تمرکز کنید.

خودتان مسئول نحوه عکس‌العمل تان به هر چیزی یا هرکسی باشید. شما در حال هماهنگی با رقص زیبای زندگی هستید.

با تغییر روش شناخت قدرت دیگران بر روی خودتان جهان تازه‌ای از پتانسیل نامحدود خود را خواهید یافت و بلافاصله درمی‌یابید که چگونه دیگران را ببخشید و فراموش کنید.

گام پنجم: از امرونهی دیگران خودداری کنید.

در گام پنجم روابط خیلی موفق باید از افکار و فعالیت‌هایی که منتهی به امرونهی افرادی می‌شود که خود قادر به انتخاب هستند، اجتناب نمایید.

فراموش نکنید شما مالک افراد دیگر نیستید. به هرگونه میل به تسلط در هر رابطه‌ای اعتنا نکنید. به‌جای توضیح و تفسیر گوش فرا دهید. وقتی می‌خواهید قضاوت کنید به خود توجه کنید و ببینید این توجه شما را به کجا می‌برد.

وقتی ذهنیت تملک را با ذهنیت فرصت دادن جایگزین کنید شاهد پدیدار شدن حقیقی در خود و دیگران خواهید بود. از این لحظه نسبت به رفتار کسانی که طبق انتظارات خودخواهانه شما رفتار نمی‌کنند ناامید نخواهید شد.

گام ششم: فراموش کردن را یاد بگیرید و چون آب روان بگذرید.

در ششمین گام به‌جای اینکه تلاش کنید باقدرت به اوضاع مسلط شوید مانند آب باشید و به هر سمتی که باز است جریان یابید و با صبوری در برابر عقاید مخالف، صخره‌های سخت را نرم کنید. کمتر دخالت کنید و به‌جای امرونهی و راهنمایی دیگران گوش کند.

وقتی کسی دیدگاهی را مطرح می‌کند بگویید: قبلاً هیچ‌وقت با این دید نگاه نکرده بودم، متشکرم در مورد آن فکر می‌کنم. وقتی از دخالت دست می‌کشید تصمیم می‌گیرید چون آب روان به‌آرامی و نرمی وبی سروصدا جریان یابید و می‌بخشید.

خود را طوری تجسم کنید که چون آب هستید. اجازه دهید جریان نرم، ضعیف و انعطاف‌پذیرتان به‌جاهایی وارد شود که قبل از این به خاطر میل به‌سختی و جمود اجازه ورود نداشتید.

به نرمی در زندگی کسانی وارد شوید که احساس می‌کنید درگیر هستند.

خود را تصور کنید که وارد حریم شخصی آن‌ها می‌شوید و برای اولین بار خود را به‌جای آن‌ها بگذارید. تصویر خود را که چون آب هستید حفظ کنید و ببینید روابط شما چگونه دگرگون می‌شود.

گام هفتم: مسئول رفتار خود باشید.

عدم سرزنش به این معنی است که هرگز مسئولیت هیچ اتفاقی را به گردن کسی نیندازید، یعنی بگویید شاید ندانم چرا این‌طور احساس می‌کنم، چرا بیمارم، چرا قربانی شده‌ام یا چرا این تصادف برایم اتفاق افتاده است اما مایلم بدون هیچ احساس گناه و رنجشی بگویم من این مشکل را دارم، با آن زندگی می‌کنم و مسئول آن هستم.

اگر مسئولیت اتفاقات را به عهده بگیرید حداقل فرصت رفع مشکل یا درس گرفتن از آن را دارید.

اگر در مورد سردرد میگرن یا احساس افسردگی کمی احساس مسئولیت کنید می‌توانید روی آن کارکنید و آن را رفع کنید تا پیام آن را کشف نمایید؛ به‌عبارت‌دیگر اگر در ذهنتان کسی یا چیزی مسئول است مسلماً منتظر می‌مانید خود را تغییر دهند و رشد کنند و این غیرممکن است.

پس دست‌خالی به خانه برمی‌گردید درحالی‌که آرامش در روی دیگر سکه است.

به یاد داشته باشید مهمترین مساله در فرایند یادگیری و ایجاد تغییرات بزرگ و خلق زندگی موفق عمل به آموزش هاست.

پس از همین الان شروع کنید و این گام های جادویی در روابط خیلی موفق را در زندگی تان اجرا کنید.

دریافت قسمت دوم این مقاله