پادکست آموزشی بزرگترین هدف زندگی – ماجرای مرغ و عقاب
کوه بلندی بود که لانه عقابی با چهار تخم، بر بلندای آن قرار داشت یک روز زلزله ای کوه را به لرزه در آورد و باعث شد که یکی از تخم ها از دامنه کوه به پایین بلغزد بر حسب اتفاق آن تخم به مزرعه ای رسید که پر از مرغ و خروس بود، مرغ و خروس ها می دانستند که باید از این تخم مراقبت کنند و بالاخره هم مرغ پیری داوطلب شد تا روی آن بنشیند و آن را گرم نگهدارد تا جوجه به دنیا بیاید.
یک روز تخم شکست و جوجه عقاب از آن بیرون آمد جوجه عقاب مانند سایر جوجه ها پرورش یافت و طولی نکشید که جوجه عقاب باور کرد که چیزی جز یک جوجه مرغ نیست. او زندگی و خانواده اش را دوست داشت اما چیزی از درون او فریاد می زد که تو بیش از این هستی. تا این که یک روز که داشت در مزرعه بازی می کرد متوجه چند عقاب شد که در آسمان اوج می گرفتند و پرواز می کردند. عقاب آهی کشید و گفت: ای کاش من هم می توانستم مانند آنها پرواز کنم. مرغ و خروس ها شروع کردند به خندیدن و گفتند: تویک مرغی و یک مرغ هرگز نمی تواند بپرد.
اما عقاب همچنان به خانواده واقعی اش که در آسمان پرواز می کردند خیره شده بود و در آرزوی پرواز به سر می برد اما هر موقع که عقاب از رویایش سخن می گفت به او می گفتند که رویای تو به حقیقت نمی پیوندد و عقاب هم کم کم باور کرد بعد از مدتی او دیگر به پرواز فکر نکرد و مانند یک مرغ به زندگی ادامه داد و بعد از سالها زندگی مرغی، از دنیا رفت.
داستان رو شنیدید پند اخلاقی این داستان چیست. چقدر شما به حرف مرغ های اطرافتان گوش دادید. چقدر هدف داشتید برای خودتان که می توانستید به آن ها برسید اما دائما اطرافیانتان با نگاه مرغی شما را مثل خودشان دیدند. توانایی رسیدن به آرزوهایشان را نداشتند و اجازه ندادند این توانایی در تو شکل بگیرد و دائما هر وقت از هدف های بزرگ حرف زدید تو را مسخره و سرکوب کردند، باورهای محدود کننده برایت ساختند. چقدر به حرف های این مرغ ها در زندگیتان گوش دادید چقدر مانند این مرغ ها زندگی کردید، تا کی می خواهی ادامه بدهید.
درون همه ی ما انسان ها یک عقاب وجود دارد چون فطرت ما پرواز است ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست. ذات و فطرت انسان کمال جو است ما همیشه دوست داریم به سمت بهترین ها برویم اما این نگاه مرغی غل و زنجیری است بر پاهای ما که اجازه ی پرواز نمی دهد.
تلنگر امروز تو این باشد ببین چقدر توانایی داشتی که با این نگاه مرغی تو را روی زمین نگه داشته است. اجازه پرواز را به تو نداده الان دیگر نوبت توست که اوج بگیری معتقدم که هر چیزی که اتفاق می افتد دلیلی دارد. هیچ چیز بدون دلیل و تصادفی نیست. این فرصت تو و نوبت توست که امروز به خودت بیایی و شانس همراه توست. نوبت توست که انتخاب کنی وبه این فرصت پاسخ مثبت بدهی. یکبار برای همیشه زندگیت را پیش بینی کن از همین جایی که الان قرار داری تصمیم بگیر ثروتمندتر، سالمتر و روابط عالی تر داشته باشی. شادتر زندگی کنی آرامش بیشتری داشته باشی از هر چیز که الان داری تو باید آن رؤیاهایت را زندگی کنی.
قبل از هر چیز رؤیاهای خودت را پیدا کن. قطعاً رویاهای تو دست یافتنی است اگر خدا یک رؤیایی را در دل تو گذاشته قطعاً توانایی رسیدن را در تو دیده است ما باید بریم تا برسیم نباید ناامید شویم. زمان تحول تو الان است بقول اینشتین احمقانه ترین کار تکرار دوباره و دوباره ی یک کار است و انتظار نتایج متفاوت است.
اگر زندگی الآنت آن طوری نیست که می خواهی اگر همان مسیر را دوباره طی کنی به همین نتیجه می رسی. قطعاً باید مسیر زندگی ات را عوض کنی. آموزش های جدید را ببینی و در زندگی ات پیاده کنی. اصلاً مهم نیست گذشته ات چگونه بوده است درسهایش را می گیرید برای اینکه یک آینده ی بدون عیب برای خودتان بسازید. آینده ای بسازید که صدتا گذشته جلویش زانو بزند، چون تواناییش را دارید و دست هایت در دستان پرقدرت خداست. با خدا هیچ چیز غیر ممکن نیست.
شما واقعا منحصربفرد هستید، خیلی راحت می توانید مسیر زندگی تان را تغییر دهید. هر وقت اراده کنید می توانید مسیر زندگی تان را عوض کنید. این تصمیم توست که آیا می خواهی روند زندگیت را عوض کنی یا خیلی بهتر کنید. کاری کن که امروز نقطه ی عطف زندگی تو باشد. یک تصمیم واضح و قاطع این است که تصمیم بگیری امروزت را به بهترین روز زندگی خودت تبدیل کنی. از امروز تصمیم بگیر آن زندگی که لیاقتش را داری بسازی، تنهاچیزی که لازم داری برای رسیدن به این زندگی شجاعت است. شجاعتِ تغییر از همین لحظه، رسیدن به آرزوهایت را جشن بگیر. توباید خودت را آگاهانه مجبور کنی تا زمانی که به اهدافت نرسی تلاش کنی و ادامه دهی.
پادکست آموزشی بزرگترین هدف زندگی – ماجرای مرغ و عقاب
https://dl.pourandi.com/motivational/majaray-oghab-va-morgh-aya-shoma-medaned.mp3