خوبترین حادثه می خوانمت

خوبترین حادثه می خوانمت

پادکست قرار عاشقی خوبترین حادثه می خوانمت

با همه ی بی سر و سامانی ام
باز به دنبالِ پریشانی ام

طاقتِ فرسودگی ام هیچ نیست
در پیِ ویران شدن آنی ام

آمده ام بلکه نگاهم کنی
عاشقِ آن لحظه ی طوفانی ام

دل خوشِ گرمای کسی نیستم
آمده ام تا تو بسوزانی ام

آمده ام با عطشِ سال ها
تا تو کمی عشق بنوشانی ام

ماهیِ برگشته زِ دریا شدم
تا تو بگیری و بمیرانی ام

خوب ترین حادثه می دانم ات
خوب ترین حادثه می دانی ام؟

حرف بزن ابرِ مرا باز کن
دیر زمانی است که بارانی ام

حرف بزن حرف بزن سال هاست
تشنه ی یک صحبتِ طولانی ام

ها…به کجا می کِشی ام خوبِ من؟
ها…نکشانی به پشیمانی ام!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پشتیبانی و دریافت تخفیف
×
سلام، بفرمایید
هر سوالی داری از من بپرس.

پیام خود را بگذارید. اولین فرصت پاسخگوی شما هستیم.