۳ دلیل اصلی که باید خودمان را بشناسیم
ما به عنوان یک انسان میتوانیم زمان زیادی صرف نگرانی در مورد مسائل و روابط خود با افراد دیگر کنیم.
حقیقت اینست که تنها رابطه مهم زندگی رابطهای است که شما با خودتان دارید.
تنها کسی که در سفر زندگی از لحظه اول تا آخرین نفس شما را همراهی میکند خودتان هستید. به عبارتی شما هستید که از گهواره تا گور کنار کنار خودتان هستید.
منظور من حضور بیمارگونه نیست، این فقط برای تأکید بر اهمیت رابطه با خود و اهمیت شناختن خویشتن است.
همه ما تمایلات و خواستههایی داریم که برای رسیدن به آنها ابتدا باید خودمان را بشناسیم. به اصطلاح باید با این خودمان دوست باشیم.
هدف از خودشناسی درک نقاط مثبت و منفی شخصیتی است. با شناخت خویشتن و تلاش می توانیم به مقاصد و خواستههایمان برسیم. خودشناسی چالشی برای خودسازی و ایجاد تغییرات مثبت در راستای همین خواسته هاست.
برای داشتن رابطه عاشقانه با همسرمان، ارتقا شغلی، خرید یک خانه یا رشد شخصی باید خودمان را بشناسیم. رسیدن به این خواسته ها در صورتی ممکن است که این کلاف سردرگم وجودمان را بهتر بشناسیم.
چرا باید خودمان را بشناسیم؟ در این مقاله سه دلیل مهمی را بررسی می کنیم که اهمیت شناخت خودمان را نشان می دهد:
-
عشق به خویشتن
اگر خودتان را با همه ویژگیهای خوب و بدتان بشناسید آمادگی شما برای پذیرش خودتان بیشتر میشود. در واقع شما خودتان را همینطور که هستید میپذیرید.
وقتی میگوییم خودتان را همینطور که هستید منظور این نیست که بگویید: «من همینم که هستم. من عوض نمیشوم. دیگران هستند که مجبورند مرا بپذیرند و با من کنار بیایند».
کسی که میگوید من همینم که هستم، ابلهی بیش نیست! این بلاهت و نادانی نشان میدهد که فرد تمایلی به قبول عیب و نقص و یا رفع آنها ندارد. در اینجاست که اتفاقا لازم هست خودمان را بهتر بشناسیم.
عشق به خویشتن هرگز به معنی دوست داشتن خودمان با همه کاستیها وعدم تمایل به تغییر نیست. کسی که خودش را بشناسد باید درصدد تغییر برآید.
کسی که میلی به تغییر خود ندارد یا حاضر نیست در این راه قدمی بردارد یک متکبر خودشیفته است. چنین فردی فکر میکند این دیگران هستند که باید همه سختیها را به جان بخرند. حتی اگر تحمل چنین فرد خودخواه و نادانی باشد.
چیزی که از روز روشن است اینست که چنین فردی در نهایت خود را تنها، طرد شده، غمگین و افسرده خواهد یافت.
انکار جنبههای منفی شخصیت، باورها، افکار و اعمال ما منجر به مشکلات بیشتر هم میشود. باید بپذیرید که شما شلخته و بینظم هستید، یا بدقول هستید. زود از کوره در میروید، یا دچار سوتفاهم شده اید.
یاد بگیرید خودتان را با همه عیبهایتان دوست داشته باشید. کسی که بیمار است دنبال درمان میرود. فردی که عیب یا نقصی در خودش میبیند عاقلانه هست که به دنبال راه چاره باشد.
وجود عیبها و نواقص دلیلی نمیشود که ما خودمان را دوست نداشته باشیم. در قدم اول بشناسید، سپس بپذیرید و در نهایت خودتان را با عشق در آغوش بگیرید. عشق شما را به سمت رشد و تعالی و شکوفایی سوق میدهد.
آگوست کامت: «خود را بشناسید تا خود را بهبود ببخشید.»
-
استقلال و اعتماد به نفس
خودشناسی شما را از نظرات دیگران مستقل میکند. اگر بدانید که هستید و چه میخواهید، چه چیزی برای شما مفید یا مضر است استقلال بیشتری دارید.
وقتی بدانید چه ارزشها و اصولی دارید، دیگر مهم نیست دیگران چه میگویند. وقتی خودتان را بشناسید، خوب و بدتان را تشخیص میدهید.
شناخت خود باعث می شود اعتماد به نفس بالایی داشته باشید. شما متخصص وجود خودتان میشوید. شما مسئول افکار و شخصیت خودتان هستید.
استقلال و خودآگاهی ارتباط مستقیمی با اعتماد به نفس دارد. دانستن اینکه که هستید و از زندگی، شغل و رابطهتان چه میخواهید به شما اعتماد به نفس شدیدی میدهد.
کسی که قابلیتها و ظرفیتهای درونیاش را بشناسد با اعتماد به نفس بالایی میتواند به دنبال خواستهها و اهدافش برود.
دکتر ماریت یانسن: «برای اینکه خود باشید، باید خود را بشناسید.»
-
قدرت تصمیم گیری قاطعانه
همه ما در موقعیتهای مختلف زندگی لحظاتی را داریم که باید تصمیم بگیریم. شناخت خویشتن به ما کمک می کند تصمیمات درستی بگیریم.
از لحظهای که از خواب بیدار میشویم، چشمهایمان را باز میکنیم باید انتخاب کنیم. ما تصمیم میگیریم که از از جایمان بلند شویم و تختمان را مرتب کنیم یا تا لنگ ظهر بخوابیم.
برای اینکه تصممیم بگیریم در یک رابطه بمانیم با ان را تمام کنیم نیاز داریم خودمان را بشناسیم. برای ایجاد رابطه عاشقانه با همسرمان باید بدانیم که هستیم و از این رابطه چه میخواهیم و برای آن حاضریم از چه چیزهایی بگذریم.
ممکن است در یک رابطه اشتباه باشیم و با وجود درخواستهای نامعقول طرف مقابل دچار آسیب و صدمات بسیاری شویم. شاید در رنج و عذاب بیفتیم یا دچار ترس، استرس و نگرانی شویم.
برای انتصاب یک شغل جدید و یا شروع یک کسب و کار نیاز داریم علاقه، تواناییها و قابلیتهایمان را شناسایی کنیم و در صورت لزوم به دنبال کسب مهارت و تخصص برویم.
تمایل به داشتن ثروت و امکانات بهتر تحصیل، آموزش یک حرفه خاص و کسب یک مهارت فردی مثل فن بیان ناشی از شناخت خویشتن و خودآگاهی است.
همانطور که میدانیم، همراه با دانش، بینش و اطمینان حاصل میشود. وقتی به اگاهی میرسیم نگرش ما هم به دنیا و مسائل مختلف عوض میشود. در نتیجه فرایند تصمیم گیری ما سادهتر میشود.
گاهی پیش می آید که برای انجام کاری امروز و فردا می کنید. تردید و دودلی ریشه در عدم شناخت خویشتن دارد.
ترس و دودلی آفت تصمیم گیری است. ارادهتان را ضعیف میکند و بین دو راهی میمانید. با امروز و فردا کردن یکباره می بینید فرصتها از دستتان رفته است.
وقتی خودتان را بشناسید در انتخابها و تصمیم گیری هایتان جایی برای شک و تردی نمیماند.
تصمیم گیری قاطعانه نتیجه شناخت صحیح خویشتن است. خودشناسی ما را از بلاتکلیفی خلاص میکند و روند تصمیم گیری (برای انتخابهای ساده و پیچیده) را بسیار آسانتر مینماید.
اگر قلب و ذهن ما یکی باشد تصمیم گیری راحتتر میشود. اما وقتی دلمان چیزی را میخواهد که ذهنمان دلیل واضح یا قوی برای آن پیدا نمیکند.
برای اینکه زبان قلب و زبان ذهنتان یکسو باشد اول باید خودتان را خوب بشناسید. این همسویی انتخابها را برای شما آسان و اقتدار و قاطعیتتان را بالا میبرد.
بسیار شفاف و کاربردی بود.سپاس
بسیار عالی و اموزنده بود،سپاسگزارم
ممنون از نگاه زیباتون