راز موفقیت قهرمانان – ۱
زندگی نامه مایکل جردن
↓برای دانلود پادکست صوتی پایین تر بروید↓
به نظر شما چرا افراد موفق، موفق هستند.
آنها چه جور آدمهایی هستند.
ازنظر دیگران آنها آدمهای خوشبختی هستند.
آنها در زمان و مکان مناسب بودن یا نه.
آنها شانس دارند، پدر و مادر موفقی داشتند، موقعیت خوب یا تحصیلات خوبی داشتند.
نگاه شما چیست؟ واقعاً آدمهای فوق موفق که میبینید نظرتان در مورد خوشبختی دیگران جی هست.
افرادی که بهظاهر کارهای غیرممکن انجام دادند. نکته جالب میدانید چه چیزی است.
من زندگینامه بزرگترین افراد موفق دنیا را خواندهام.
یکی از نکات جالبی که پیدا کردم این بود که هرکدام از این پیروزیهای بهظاهر باورنکردنی با همان قدم اول یعنی تعیین هدف پیدا شد.
مثلاً زندگینامه مایکل جردن، از او میپرسند چه چیزی شما را از سایر بازیکنان متفاوت کرده است.
چه چیزی از تو بهعنوان بهترین بازیکن جهان میسازد.
چه چیزی در شما هست که بقیه ندارند.
یک استعداد خدادادی، یک مهارت، یک استراتژی.
این سؤال از تمام افراد موفق دنیا بپرسید یک جواب بیشتر نمیگیرید.
میدانید مایکل چه پاسخی داد؟
گفت خیلی از مردم دارای استعداد خدادادی هستند، من هم مطمئنم یکی از آنها اما چیزی که من را در سراسر زندگیام از دیگران متفاوت میکند این است که شما نمیتوانید کسی را پیدا کنید که از من رقابتیتر باشد.
من در هیچ کاری به دوم شدن قانع نیستم، احتمالاً شما هم با تعجب درباره بُعد رقابتی بودن شدیدش فکرمی کنید.
یکی از نقاط عطف وقتی رخ میدهد که ما به مسئله و مشکل بزرگی برخورد میکنیم.
حال باید ببینیم نقطه عطف زندگی مایکل جردن چه چیزی بوده است.
مایکل جردن وقتی در کلاس دوم دبیرستان درس میخوانده است بعد از یک شکست موقتی تصمیم میگیرد یک هــدف بــزرگی را برای خودش دنبال کند میدانید چرا؟
آن چیزی که اغلب مردم نمیدانند این است که مایکل جردن معروف که شهرتش تمام امریکا را و دنیا را گرفته و شهرت افسانهای دارد و بدعت نوینی در بازی بسکتبال گذاشته که حتی در تیم اول بسکتبال خودشم عضو نبوده است.
یک روز مایکل از دبیرستان اخراج میشود به خانه بازمیگردد تمام بعدازظهر آن روز را گریه میکند.
بعدازآن ناامیدی بزرگ خیلی آسان بوده که تسلیم شود اما بهجای آن ، تجربه تلخ و دردناک را به میل شدید باطنی تبدیل میکند.
او یک مدل بزرگتر حتی یک هدف عالی برای خودش تعیین میکند. او یک تصمیم واقعی میگیرد تصمیمی که تقدیر او و ورزش بسکتبال را رقم میزند.
او تصمیم میگیرد که نه بهعنوان یکی از اعضای تیم بلکه بهعنوان بهترین بازیکن زمین باشد.
داستان را شنیدید. بیا تحلیل کن در زندگی خودت چه روزهایی از زندگی به همین نقطه عطف مایکل رسیدی.
آنجایی که از همه بریدی همه تو را پس زدند.
هیچکس برایت نماند، فقط خودت بودی.
روزها و ساعتها گریه کردی.چه اتفاقی افتاد. قطعاٌ تسلیم شدن خیلی عادی و ساده است تو چکار کردی.
در زندگینامه تمام افراد موفق دنیا این نقطه عطف وجود داشته است .
بهجایی رسیدند که یک میل شدید در خودشان به وجود آورده و تا زمانی که به آن هدف نرسیدند دستبردار نبودند.
شما چطور؟ یکزمانی از چاقی بیشازحد که دیگران تو را مسخره کردند گریه کردی اما بعد دوباره به وضعیت قبلی برگشتی.
خیلی وقتها در شغلت، روابطت شکست خوردی. در زندگی شخصی در بحث تناسب اندامت مثل مایکل شکست خوردی و طرد شدی.
برای درست شدن اوضاع و تبدیلشدن به بهترین خودت چکار کردی؟ آیا تصمیم گرفتی که متعهد شوی.
آیا تصمیم گرفتی که ساعتها تلاش کنی برای رسیدن به هدفت.
زندگینامه آرنولد شوارتزینگر یادتان هست.
او میگوید وقتی میخواستم قهرمان پرورش اندام دنیا شوم یک جوان ۱۵ساله اتریشی بودم.
همه من را مسخره میکردند ولی من به چیزی جز اول شدن تو دنیا فکر نمیکردم.
مهم نبود دیگران چه فکرمی کنند، مهم این بود خودم جی فکرمی کنم .
به امریکا رفتم. برای رسیدن به هدفم تمام تلاشم کردم و قهرمان پرورش اندام دنیا شدم.
وقتی تصمیم گرفتم نقش اول هالیوود را داشته باشم و پرفروشترین ستاره هالیوود شوم چه اتفاقی افتاد.
در زندگینامهاش خیلی زیبا تعریف میکند. میگوید من وقتی برای مصاحبه رفتم همه من را مسخره کردند.
گفتند مثل یک کوه قلمبه میمانی به چه دردی میخوری. من به معاون کارگردان گفتم من نمیخواهم بازیگر شوم.
نمیخواهم در این فیلم به من نقش بدهی ، چون گفتند در این فیلم برای تو نقشی نداریم.
به آنها گفتم من نقش اول را میخواهم.
اگر مثل بقیه بودم ناامید میشدم و بدنسازی ادامه میدادم. اما من نامید نشدم.
برگشتم روی نقاط ضعفم کارکردم.
نه یک روز یا یک ماه بلکه ماهها کلاس فن بیان، هنرپیشگی و کلاس تغییر لهجه رفتم.
معایبم را برطرف کردم دوباره برگشتم و جزو پرفروشترین ستارگان هالیوود شدم.
ببین چند بار در زندگیات این اتفاق افتاده بهجایی رسیدی که به نظرت ته خط بود.
آنوقت چه واکنشی نشان دادی.
آن زمان از زندگیات چه میخواستی.
چه میل شدیدی را در خودت شکل دادی.
در اولین قدم اشتیاق سوزان را در خودتان ایجاد کنید. هدفگذاری کنید.
هدفها باید اینقدر بزرگ باشد که در ما ایجاد انگیزه کند.
خیلی از افراد هدفگذاری بلد نیستند.
طبق آمار۹۷ درصد در جامعه اصلاً نمیدانند هدف چیست و چه چیزی هست که انسانها را پرقدرت و فوق تصور میکند.
همین شناخت درست چیزی که به ما انگیزه دهد و ما را متعهد کند تا آخر مسیر برویم.
هدف های اصلی زندگی تو چیست. قول می دهم وقتی اهدافت را پیدا کنی انگیزهات در زندگی چند برابرمی شود.